مروارید های خوشگلت
دیشب که دیدم خیلی بیقراری می کنی برای دندونت ، دستامو شستم و شروع کردم به ماساژ دادن دور دهن و دندونات و تو هم هی سرتو می چرخوندی و دوست داشتی دستامو بخوری من روی لثه هاتو ماساژ میدادم و یهو دیدم قشنگ جای رویش دندونات از زیر لثه معلومه خیلی ذوق کردم ، بابایی و صدا کردم و اونم دید دقیقا دو تا کنار هم لثه پایینی ات ، نمی دونم چقدر می خوای درد بکشی تا اینا از زیر این لثه سفت دربیان وقتی رشد تورو می بینم بیشتر به خدای مهربونم و توانایی هاش فکر می کنم واقعا چه اتفاقایی جالبی می افته تا یه کوچولو بزرگ بشه و تو این مسیر چه سختی هایی و باید تحمل کنه ...ایشالله خدا همیشه در کنار تو فرشته نازنینم باشه و به قول ماهی...دوران فیلم حریم... سلطان چشم ب...